سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

89/12/17
4:34 ص

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدایی که تنها با یاد او دلها آرام میگیرد

 داستان من این است که خسته نبودم

سرم شلوغ بود و حالا هم هست ولی دیگر نمیتوانم جلوی خودم رابگیرم

ابتدای کار که داستان مینوشتم نمیدونستم اینقدر مخاطب  خواهم داشت(خوشبختانه یا بد بختانه) ولی خوب  خووب پیشرفت

اولی فیلتر شد

دومی هک شد

سومی مسدود

ولی زیادم بی نتیجه نبوده

اولا

حالا میبینید که توی داستان هاشون(باید بگم که اینا داستانهای اوناس نه داستانهای ما) دیگه مینویسن که صد در صد واقعی و کلی قسم  میخورن (حالا به چی قسم میخورن رو نمیدونم چون چیزی برای قسم خور دن باقی نذاشتن) که این داستان اتفاق افتاد واسه خود خود خودم  جالبه که نمیگن هم شنیدم میگن داستان برای خودم اتفاق افتاده انگار فهمیدن که فهمیدیم که داستان هاشون الکیه

دوما

نمیدونم به من ربطی داره یا نه ولی واقعا باید بگم که خیلی خیلی خیلی خوشحالم که میبینم واژه های پیشنهادی گوگل تغییر کرده و دیگه به اون شدت گذشته نیست و خوشحالم که منم وقتی بد بود به اون بدی اعتراض  کردم و سرم رو در مقابل باطل خم نکردم

سوما

 تاسه نشه بازی نشه اصل کار اینجاست

اون موقعا که وبلاگ داشتم و نظر  میدادید و نظر  میخوندم و خلاصه ارتباطم برقرار بود یادمه که خیلی هامیگفتن : این بار جلوی  گناه کردنمون رو گرفتی

بعضی ها هم میگفتن که: توبه کردیم

خیلی ها هم به خواهر  ومادرم ابراز احترام میکردن که من خوشحال میشدم نه واسه اینکه غیرتم رو دزدیده باشن بلکه واسه این که میدیم دارم درست میرم و شدم آینه دق  واسه کسایی که خودشون رو فراموش کردن

 

دیگه طولانیش  نکنم واسه شروع خوبه

فقط اومدو بگم که اومدم دو باره اومدو و اومدم که بمونم

یا حق

 



ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ